دانلود باران

دانلود باران

مهمترین درسی که از زندگی آموخته ام این بود که: هچکس شبیه حرفهایش نیست.....
دانلود باران

دانلود باران

مهمترین درسی که از زندگی آموخته ام این بود که: هچکس شبیه حرفهایش نیست.....

عشق یعنی این !!


دختر کوری تو این دنیای نامرد زندگی می کرد.
این دختر یه دوست پسری داشت که عاشق اون بود...
دختره همیشه می گفت اگه من چشمامو داشتم و بینا بودم همیشه با اون می موندم.
یه روز یکی پیدا شد که به اون دختره چشماشو بده
وقتی که دختره بینا شد دید که دوست پسرش کوره...
بهش گفت من دیگه تو رو نمی خوام برو
پسره با ناراحتی رفت و یه لبخند تلخ بهش زد و گفت :
مراقب چشمای من باش.
و ...

داستان کوتاه درد عاشقی


داستان کوتاه درد عاشقی

هر نگاه بستگی به احساسی که در آن نهفته است , سنگینی خاص خودش را دار
و نگاهی که گرمای عشق در آن نهفته باشد , بدون انکه احساس کنی , تنت را می سوزاند
اولین بار که سنگینی یک نگاه سوزنده را احساس کرد , یک بعد از ظهر سرد زمستانی بود
مثل همیشه سرش پایین بود و فشار پیچک زرد رنگ تنهایی به اندام کشیده اش , اجازه نمی داد تا سرش را بلند کند
می فهمید , عمیقا می فهمید که این نگاه با تمام نگاه های قبلی , با همه نگاه های آدم های دیگرفرق می کند
ترسید , از این ترسید که تلاقی نگاهش , این نگاه تازه و داغ را فراری بدهد
همانطور مثل هر روز , طبق یک عادت مداوم تکراری , با چشم هایی رو به پایین , مسیر هر روزه ش را, در امتداد مقصد هر روزه , ادامه داد .
در ذهنش زندگی شبیه آدامس بی مزه ای شده بود که طبق اجبار , فقط باید می جویدش
تکرار , تکرار و تکرار
سنگینی نگاه تا وقتی که در خونه را بست , تعقیبش کرد
پشتش رابه در چسباند و در سکوت آشنای حیاط خانه , به صدای بلند تپیدن قلبش گوش داد
برایش عجیب بود , عجیب و دلچسب





                   ادامه مطلب ادامه مطلب ...

هییییییس


هیس دلکم
کمی آرام تر تنها شو
بی صداتر بشکن
آهسته تر سراغش را بگیر
ممکن است بیدار شود
وجدان نداشته اش !!

..................

مشترک مورد نظر من!!
خسته شدم از طعنه های آن صدای تکراری!
باور کن اگر خودت بگویی که "خاموشی"...!
آرام تر با خودم کنار می آیم

...............

آه است خیابان به خیابان / از این همه بی تفاوتی در عجبم
تو مثل مسافری که دیرش شده است / من مثل چراغ قرمز نیمه شبم !!

............

هر کی از من گذشت واسه من درگذشت....روحش شاد و یادش گرامی !!

...........

دوست ندارم کسی رو از دست بدم،ولی اگه کسی بخواد منو از دست بده،با کمال میل کمکش می کنم.

..........

در دنیایی که حتی روزی روح خودم هم ترکم خواهد کرد،هیچ انتظ-اری از دیگران نیست!!

..........

اگر وقت نداری حالم را بپرسی،
درک-ت می کنم،
اگر وقت نداری با من صحبت کنی،
درک-ت می کنم،
اگر وقت نداری مرا ببینی،
درک-ت می کنم،
اما اگر بعد از تمام این ها،دیگر دوستت نداشتم،این بار نوبت توست که درک-م کنی !!

ببینمت !!


ببینمت
گونه هایت خیس است
بمیرم برایت
باز با این رفیق نابابت
نامش چه بود؟
هان ! باران
باز با "باران" قدم زدی ؟؟
هزار بار گفتم
باران رفیق خوبی نیست برای تنهایی ها
همدم خوبی نیست
برای درد ها
ای دل !!

داستان کوتاه حقیقتی پنهان

داستان کوتاه حقیقتی پنهان

در اتاقو قفل کرد
پرده پنجره اتاق رو کشید 

نشست روی صندلی
سیگار نیمه کشیده شو برداشت و پک عمیقی بهش زد
تاریکی و دود بود که در هم می آمیخت
و مرد , با چشم های نیمه باز و سرخ ,
به این هم آغوشی رخوتناک , نگاه می کرد
دود سفید و تنبل سیگار , مواج و ملایم , در آغوش تاریکی فرو می رفت و محو میشد
انگار تاریکی , دود رو می بلعید و اونو درون خودش , خفه می کرد
مرد از تماشای این هماغوشی بی رحمانه , سرگیجه گرفت و به سرفه افتاد
....



بقیه در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

رهایم نخواهد کرد...


اندوهی برای من نیست
چون
آن که مرا "دوست دارد" اگر هزار دلیل هم برای رفتن باشد
رهایم نخواهد کرد

او یک دلیل برای ماندن خواهد یافت !!

زیبایی ها


زیبایی ها را چشم می بیند و مهربانی ها را دل!

چشم فراموش می کند اما دل هرگز!

پس بدان تا زمانی که دل زنده است فراموش نخواهی شد!!


عجب آدمیم من

       عجب آدمیم من !!


امروز که از خواب بیدار شدم از خودم پرسیدم :

زندگی چه می گوید ؟

جواب را در اتاقم پیدا کردم

سقف گفت : اهداف بلند داشته باش!

پنجره گفت : دنیا را بنگر!

ساعت گفت : هر ثانیه با ارزش است!

آیینه گفت : قبل از هر کاری به بازتاب آن بیاندیش!

تقویم گفت : به روز باش!

در گفت : در راه هدف هایت سختی ها را هل بده و کنار بزن!

زمین گفت : با فروتنی نیایش کن!

و در آخر،تخت خواب گفت : ولش کن بابا بگیر بخواب !!!!!!!!!!!!!

بندگی

          بندگی


به خدا گفتم::«بیا جهان رو قسمت کنیم،

آسمون مال من ابراش مال تو،
دریا مال من موجاش مال تو،

ماه مال من خورشید مال تو...»


خدا خندید و گفت::«بندگی کن همه دنیا مال تو...من هم مال تو...»

بعضی وقتا...

           بعضی وقتا...


بعضی وقتا هس که دوس داری کنارت باشه...

محکم بغلت کنه...

بذاره اشک بریزی و راحت شی...

بعد آروم تو گوشت بگه :

دیووونه من باهاتم..................... .


شعر کوچه

کوچه


بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

شدم آن عاشق دیوانه که بودم

در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید

باغ صد خاطره خندید

عطر صد خاطره پیچید

یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم

پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

من همه محو تماشای نگاهت

آسمان صاف و شب آرام

بخت خندان و زمان رام

خوشه ماه فرو ریخته در آب

شاخه ها دست بر آورده به مهتاب

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دل داده به آواز شباهنگ

یادم آید تو به من گفتی از این عشق حذر کن

لحظه ای چند بر این آب نظر کن

آب آیینه عشق گذران است

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است

باش فردا که دلت با دگران است

تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن

با تو گفتم حذر از عشق؟ ندانم

سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم

روز اول که دل من به تمنای تو پر زد

چون کبوتر لب بام تو نشستم

تو به من سنگ زدی من نه رمیدم نه گسستم

باز گفتم که تو صیادی و من آهوی دشتم

تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق ندانم

سفر از پیش تو هرگز نتوانم نتوانم

اشکی از شاخه فرو ریخت

مرغ شب ناله تلخی زد و بگریخت

اشک در چشم تو لرزید

ماه بر عشق تو خندید

یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم

پای در دامن اندوه کشیدم

نه گسستم نه رمیدم

رفت در ظلمت غم آن شب و شب های دگر هم

نگرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم

نکنی دیگر از آن کوچه گذر هم

بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم


شعر از "فریدون مشیری"

چه خوب...چه بد...!!



زندگی کن به شیوه خودت...
با قوانین خودت...
مردم دلشان می خواهد موضوعی برای گفتگو داشته باشند،
برایشان فرقی نمی کند چگونه هستی،
چه خوب...چه بد...موضوع صحبتشان خواهی شد،
پس زندگی کن به شیوه خودت...
چه خوب...چه بد... !!

نامه مادر قزنفر به قزنفر...طنز

 

قضنفر جان سلام! ما اینجا حالمام خوب است. امیدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. این نامه را من میگویم و جعفر خان کفاش براید مینویسد. بهش گفتم که این گضنفر ما تا کلاس سوم بیشتر نرفته و نمیتواند تند تند بخواند،‌ آروم آروم بنویس که پسرم نامه را راحت بخواند و عقب نماند. وقتی تو رفتی ما هم از آن خانه اسباب کشی کردیم. پدرت توی صفحه حوادث خوانده بود که بیشتر اتفاقا توی ۱۰ کیلومتری خانه ما اتفاق میافته. ما هم ۱۰ کیلومتر اینورتر اسباب کشی کردیم. اینجوری دیگر لازم نیست که پدرت هر روز بیخودی پول روزنامه بدهد. آدرس جدید هم نداریم.. خواستی نامه بفرستی به همان آدرس قبلی بفرست. پدرت شماره پلاک خانه قبلی را آورده و اینجا نصب کرده که دوستان و فامیل اگه خواستن بیان اینجا به همون آدرس قبلی بیان. آب و هوای اینجا خیلی خوب نیست. همین هفته پیش دو بار بارون اومد. اولیش ۴ روز طول کشید ،‌دومیش ۳ روز . ولی این هفته دومیش بیشتر از اولیش طول کشید گضنفر جان،‌آن کت شلوار نارنجیه که خواسته بودی را مجبور شدم جدا جدا برایت پست کنم. آن دکمه فلزی ها پاکت را سنگین میکرد. ولی نگران نباش دکمه ها را جدا کردم وجداگانه توی کارتن مقوایی برایت فرستادم. پدرت هم که کارش را عوض کرده. میگه هر روز ۸۰۰،‌ ۹۰۰ نفر آدم زیر دستش هستن. از کارش راضیه الحمدالله. هر روز صبح میره سر کار تو بهشت زهرا،‌ چمنهای اونجا رو کوتاه میکنه و شب میاد خونه. ببخشید معطل شدی. جعفر جان کفاش رفته بود دستشویی حالا برگشت. دیروز خواهرت فاطی را بردم کلاس شنا. گفتن که فقط اجازه دارن مایو یه تیکه بپوشن. این دختره هم که فقط یه مایو بیشتر نداره،‌اون هم دوتیکه است.. بهش گفتم ننه من که عقلم به جایی قد نمیده. خودت تصمیم بگیر که کدوم تیکه رو نپوشی. اون یکی خواهرت هم امروز صبح فارغ شد. هنوز نمیدونم بچه اش دختره یا پسره . فهمیدم بهت خبر میدم که بدونی بالاخره به سلامتی عمو شدی یا دایی. راستی حسن آقا هم مرد! مرحوم پدرش وصیت کرده بود که بدنش را به آب دریا بندازن. حسن آقا هم طفلکی وقتی داشت زیر دریا برای مرحوم پدرش قبرمیکند نفس کم آورد و مرد!‌شرمنده. همین دیگه … خبر جدیدی نیست. قربانت .. مادرت. راستی:‌گضنفر جان خواستم برات یه خرده پول پست کنم، ‌ولی وقتی یادم افتاد که دیگه خیلی دیر شده بود و این نامه را برایت پست کرده بودم !!!

 

مطالب طنز

روش های حالگیری از دخترا!!

1-تو خیابون خیلی با احترام از یه دختر آدرس بپرسید بعد از جواب دادن جلو چشماش از یکی دیگه بپرسید!

2-پشت چراغ قرمز راننده جلویی اگه دختر بود قبل از سبز شدن چراغ دستتون رو بزارید رو بوق!

3-تو اتوبان جلو ماشین یه دختر خانوم با سرعت 50 حرکت کنید!

*********************************

جمله پر کاربرد ایرانی!(آخر خنده)

هی گوسفند چه خبرته؟؟؟

گوسفند در اصل به موجودی پشمالو و بی نزاکت گفته میشود که اندک زمانی است پایش را در شهر گذارده(همون دهاتی) ولی ما امروز به رانندگانی که چراغ قرمز را رد میکنند"رانندگانی که به محض سبز شدن چراغ و جهت یاد آوری خاطره حنابندان مادر بزرگشان بوق های ممتد میزنند"عابرانی که از وسط اتوبان رد میشوند و یا صف اتوبوس را رعایت نمیکنند"بازی کنان تیم ملی فوتبال که وقتی موقعیتی را خراب میکنند و کسانی که موقع راه رفتن پای دیگران را لگد میکنند میگوییم:

هی گوسفند! چیکار میکنی؟؟؟

********************************

دلایل محکم افتخار مرد به خود!!!

1-همیشه از نام خوانوادگی شما استفاده میشود!

2-مدت زمان مکالمه شما حداکثر سی ثانیه است!

3-برای یک مسافرت 1 هفته ای تنها یک ساک کوچک دستی نیاز دارید!

4-در تمام شیشه های مربا و ترشی را خودتان باز میکنید!

5-جنسیت شما در موقع مصاحبه استخدام مطرح نیست!

********************************

توصیه دوستانه یک آدم افسرده!

1-مدرسه رفتن بی فایدست چون اگه باهوش باشی معلم وقت تورو تلف میکنه اگه خنگ باشی تو وقت معلمو!

2-دونبال پول دویدن بی فایدست چون اگه بهش نرسی از بقیه بدت میاد اگه بهش برسی بقیه از تو!

3-عاشق شدن بی فایدست چون یا تو دل اونو میشکنی یا اون دل تورو یا دنیا دل هر دوتونو!

4-ازدواج کردن بی فایدست چون قبل از 30 سالگی زوده بعد از 30 سالگی دیر!

5-بچه دار شدن بی فایدست چون یا خوب از آب در میاد که از دست بقیه در عذابه یا بد از آب در میاد که بقیه در عذابن!

********************************


چت خنده دار دختر با پسر!

دختر:سلام خواهش میکنم!asl plz?


پسر:تهران/وحید/26

دختر:تهران/نازنین/22

پسر:چه اسمه قشنگی! اسم مادربزرگه منم نازنینه!

دختر:مرسی! شما مجردین؟

پسر:بله شما چی؟ ازدواج کردین؟

دختر: ن منم مجردم! راستی تحصیلاتتون چیه؟...

چند تا سوال ..لطفا جواب بدید !!!!

 

سوال اول


    




سوال دوم



                        


سوال سوم

بـهـتـریـن لـذتـی کـه تـوی دنـیـاسـت ایـنـه کـه . .

بـهـتـریـن لـذتـی کـه تـوی دنـیـاسـت ایـنـه کـه . . .
بـدونـی یـه نـفـر خـیـلـی دوسِـت داره . . .
بـرای یـه نـفـر مـهـمـی . . .
یـه نـفـر هـسـت کـه هـمـیـشـه نـگـرانـته . . .
اونـوقـت کـه زنـدگـی مـعـنـاپـیـدا مـیـکُـنه .

این منم مزاحمی که آشناست ..........

این منم مزاحمی که آشناست
هزار دفعه این شماره را دلم گرفته است
ولی هنوز پشت خط در انتظار یک صداست
شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است
به ما که می رسد ، حساب بنده هایتان جداست؟
الو ....
دوباره قطع و وصل تلفنم شروع شد
خرابی از دل من است یا که عیب سیم هاست؟
چرا صدایتان نمی رسد کمی بلند تر
صدای من چطور؟ خوب و صاف و واضح و رساست؟
اگر اجازه می دهی برایت درد دل کنم
شنیده ام که گریه بر تمام دردها شفاست
دل مرا بخوان به سوی خود تا که سبک شوم
پناهگاه این دل شکسته خانه ی شماست
الو ، مرا ببخش ، باز هم مزاحمت شدم
دوباره زنگ می زنم ، دوباره ، تا خدا خداست
دوباره ...
هزار دفعه این شماره را دلم گرفته است
ولی هنوز پشت خط در انتظار یک صداست
شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است
به ما که می رسد ، حساب بنده هایتان جداست؟
الو ....
دوباره قطع و وصل تلفنم شروع شد
خرابی از دل من است یا که عیب سیم هاست؟
چرا صدایتان نمی رسد کمی بلند تر
صدای من چطور؟ خوب و صاف و واضح و رساست؟
اگر اجازه می دهی برایت درد دل کنم
شنیده ام که گریه بر تمام دردها شفاست
دل مرا بخوان به سوی خود تا که سبک شوم
پناهگاه این دل شکسته خانه ی شماست
الو ، مرا ببخش ، باز هم مزاحمت شدم
دوباره زنگ می زنم ، دوباره ، تا خدا خداست

دوباره ...




(  از فاطمه ....)

داستان کوتاه خنده تلخ سرنوشت

داستان کوتاه خنده تلخ سرنوشت

نفس عمیق کشیدم و دسته گل رو با لطیف ترین حالتی که می شد توی دستام نگه داشتم
هنوز یه ربع به اومدنش مونده بود
نمی دونستم چرا اینقدر هیجان زده ام
به همه لبخند می زدم
آدمای دور و بر در حالی که لبخندمو با یه لبخند دیگه جواب می دادن درگوش هم پچ پچ می کردنو و دوباره می خندیدن
اصلا برام مهم نبود
من همتونو دوست دارم
همه چیز به نظرم قشنگ و دوست داشتنی بود
                                                  ادامه دارد